1- پیشه کردن تقوا
یاری امام زمان ـ علیه السلام ـ در امر دین به چند طریق حاصل میشود، که در اینجا به دوازده کیفیت از مهمترین آنها مختصراَ اشاره میکنیم:
کیفیت اول؛ تقوا است، و بر این مطلب شواهدبسیاری است که برخی از آنها را ذکر میکنیم:
اول: امیرالمؤمنین ـ علیه السلام ـ که در ضمن نامهای به عثمان بن حنیف[1]نوشتهاند:
«ألا و إن لکل مأموم إماماً یقتدی به، و یستضیئ بنور علمه، ألا و إنّ إمامکم قد اکتفی من دنیاه بطمریه، و من طُعمه بقُرصیه، ألا و إنکم لا تقدروعلی ذلک، ولکن أعینونی بورع و اجتهاد و عفّه و سداد.»[2]
«آگاه باشید! همانا از برای هرکس امام و پیشوائی است که در اعمال و رفتار خود از او پیروی میکند، و به روشنائی نور علم او هدایت مییابد.
آگاه باشید! امام شما از دنیای خود و از زینتهای آن به دو جامة کهنه و از خوردنیهایش آن به دو قرص نان قناعت کردهاست.
آگاه باشید! شما توانائی بر اینگونه رفتار ندارید، ولکن مرا به دوری از محرمات و کوشش در انجام واجبات و به پاکدامنی و پیمودن راه صحیح یاری کنید.»
دوّم: در کتاب «کافی» روایت شده که حضرت امام محمدباقر ـ علیه السلام ـ فرمود:
«أعینونا بالورع، فإنّه من لقی الله عزوجلّ بالورع کان له عند الله عزّوجلّ فرجاً، إنّ الله عزوجل یقول: «مَن یُطِعَ الله وَ رَسُولَهُ، فَأُولئِکَ مَعَ الّذینَ اَنْعَمَ اَللهُ عَلَیْهِمْ مِنَ النَبِیِّن وَالصِّدیقِینَ وَ الشُّهَدَاءَ وَ الصّالِحِینَ وَ حُسْنَ اُولَئِکَ رَفیقَا»[3] فمنا النبیّ ومنّا الصّدیق والشهداء والصالحون.»[4]
« ما را با دوری از محرمات یاری کنید، همانا هرکس خداوند عزّوجل را با داشتن ورع ملاقات کند خداوند در کار او گشایش میدهد،
به درستی که خداوند تبارک و تعالی میفرماید:
کسانیکه خدا و رسول او را اطاعت کنند، با کسانیکه در جوار قرب الهی از رحمتهای او برخوردارند یعنی انبیاء و صدیقین و شهداء و صلحاء همنشین خواهند بود.»
3. در همان کتاب از حضرت صادق ـ علیه السلام ـ روایت شده که فرمود:
«ان شیعة علی خمص البطون، ذبل الشفاة، و اهل رأفة و علم و حلم، یعرفون بالرهبانیة فأعینوا علی ما أنتم علیه بالورع والجتهاد.«[5]
«همانا شیعیان امرالمؤمنین ـ علیه السلام ـ شکمهایشان خالی و لبهای آنها خشکیده است[6] و آنان اهل رأفت و علم و بردباری هستند،
و به روی گرداندن از اهل دنیا شناخته میشوند، پس برای ثبات و استواری در امر ولایت، مرا با دوری از محرمات و کوشش در انجام واجبات یاری کنید.»
چهارم: امام زمان ـ علیه السلام ـ در ضمن توقیع شریف خود فرموده است:
«إنّا غیر مهملین لمراعغتکم ولاناسین لذکرکم، ولولا ذالک لنزل بکم اللأواء واستطلمکم الأعداء، فاتقوا الله جلّ جلاله و ظاهرونا علی انتیاشکم من فتنة قد أنافت علیکم.»[7]
«بدرستیکه ما در رعایت امر شما بیتوجهی ننموده و یاد شما را از خاطر نبردهایم. و اگر این چنین نبود، هرآینه به بلای سخت گرفتار میشدید،
و دشمنان، شما را از پی در میآورند، پس تقوا پیشه کنید و ما را در نجات خود از فتنهای که شما را احاطه کرده یاری کنید.»
--------------------------------------------------------------------------------
[1] . ایشان یکی از کارگزران حضرت در بصره بود.
[2] . نهج البلاغه فیض، ص 966، ضمن نامة 45.
[3] . سورة نساء،آیه 69.
[4] . کافی، ج2، ص 78، حدیث 12.
[5] . کافی، ج2، ص 233، حدیث 10.
[6] . و آن به علت گرسنگی وروزه دار بودن است.
[7] . بحارالانوار، ج 53، ص 175.
.................................................................................
2- عناوین تقوا، برای یاری امام زمان ـ علیه السلام ـ
منظور از نصرت و یاری کسی؛ همراهی با او در رساندن نفعی به او یا دفع ضرری از او است، و مؤمن در تحصیل تقوا، با چند عنوان امام ـ علیه السلام ـ
را نصرت و یاری مینماید، که هرکدام نسبت به وجودمبارک امام ـ علیه السلام ـ نفعی به حساب میآید.
عنوان اول
از بزرگترین و مهمترین اموری که آن حضرت از جانب خداوند تعالی به عهده دارند، هدایت بندگان و راهنمائی آنها به سوی خیر و صلاح است.
پس هرگاه انسان یک نفر از بندگان خدا را هدایت و ارشاد کند تا آن که از اهل خیر و درستکاری شود، به همان مقدار که در هدایت او وسیله شدهست،
امام ـ علیه السلام ـ را یاری کردهاست، و در این امر فرقی نمیکند که انسان دیگری را به درستکاری و تقوا هدایت نماید، یا خودش را اصلاح نموده و تقوا پیشه کند،
زیرا خود او هم یکی از آنهایی است که اما ـ علیه السلام ـ باید او را به خوبی و درستکاری هدایت فرمایند.
از طرف دیگر چون تقوا حاصل نمیشود، مگر به تحصیل معرفت و علم به دستورات ائمة اطهار ـ علیهم السلام ـ در زمینة اوصاف متقین و ویژگیهای اهل تقوا است،
روشن است که تحصیل این معرفت با زنده کردن امر ائمه اطهار ـ علیهم السلام ـ و احیاء اخبار و احادیث آنها تحقق پیدا مینماید.
و این خود از مهمترین اقسام نصرت نسبت به امام ـ علیه السلام ـ است که سفارش بسیاری به آن شده است.
عنوان دوم:
در مقام هدایت، هدایت عملی چندین برابر هدایت گفتاری مؤثر است، بلکه هدایت گفتاری بدون هدایت عملی اثری ندارد، پس هرگاه کسی اهل تقوا شد،
آثار ظاهری تقوای او موجب بیداری و یادآوری و هدایت دیگران میشود.
و بیان خواهد شد که هدایت مردم از انواع یاری امام ـ علیه السلام ـ در امر دین است، و به این مطلب در «کافی» در باب «ورع»[1] و باب «علم»[2] تصریح شده است.
عنوان سوم
هرگاه بندة مؤمن به وصف تقوا آراسته گردید وآثار کمال از او ظاهر شد، امام ـ علیه السلام ـ به وجود او افتخار میکند و در حقیقت زینت برای امام شده است،
و این همان توصیه امام صادق ـ علیه السلام ـ به دوستان و شیعیانش میباشد که فرمود:
«معاشر الشیعه: کونوا لنا زیناً ولا تکونوا علینا شیناً»[3]
«برای ما زینت باشید، و برای ما مایة ننگ و عار نشوید.»
عنوان چهارم
لازمة پیمودن مراتب تقوا، تبعیُت از گفتار و رفتار آن حضرت است و با این تبعیت و پیروی، تسلیم شدن در برابر فرامین آن حضرت و تعظیم شأن او حاصل میشود،
واین امر چون باعث معرفی بیشتر مقام امام ـ علیه السلام ـ میشود، نصرت و یاری او محسوب میشود.
عنوان پنجم
بنده به واسطة دارا شدن صفت تقوا در زمرة اولیاء و شیعیان امام ـ علیه السلام ـ قرار میگیرد، و موجب زیاد شدن عدد آنها میشود، واین نصرتی آشکار است
که باعث مباهات و فخر امام ـ علیه السلام ـ میگردد. و مؤید آن؛ حدیث نبوی ـ صلی الله علیه و اله و سلم ـ است که فرمود:
«تناکحوا تناسلوا تکثروا، فإنّی اُباهی بکم الاُمم یوم القیامة ولو بالقسط.»[4]
که آن حضرت زیاد شدن عدد امت را ـ ولو بچة سقط شده ـ موجب افتخار خود در میان امتهای دیگرمیداند.
عنوان ششم
به مقتضای اخبار زیاد، وجود اهل تقوا در هر مکانی باعث بر طرف شدن بلا و نزول رحمت است، گرچه اهل آنجا مستحق عذاب و بلا باشند.
و این عنوان نصرت امام ـ علیه السلام ـ در مقام ظهور آثار وجودی آن حضرت است، زیرا همة فیوضات الهی به یُمن وجودامام ـ علیه السلام ـ نازل و مقدر میشود،
و آن فیوضات از طرف آن حضرت در هر مکانی بهخاطر وجود شیعیانش که اهل تقوا میباشند، افاضه میشود، که اگر تقوای این گروه نباشد،
اعمال زشت و ناپسند دیگران مانع از ظهور آن آثار میشود، پس افراد پرهیزگار به واسطة تقوای خود، امام ـ علیه السلام ـ را در اقاضه این فیوضات یاری میکنند.
عنوان هفتم
تقوا یاری امام ـ علیه السلام ـ در مقام دفع ضرر از منسوبین آن حضرت است، به خاطر آن که گفتیم که اگر اهل تقوا در میان نباشند،
بلا و گرفتاری بر دیگران ـ ولو نادانان از دوستان ایشان ـ وارد میشود.
عنوان هشتم
هرگاه بندة مؤمن بر اثر تقوا به درجة کمال رسید، خداوند متعال بعضی از کرامات را گاهگاه از اوظاهر میفرماید، و هرگاه مردم آن کرامات ار از شیعیان آن حضرت دیدند،
موجب کمال و استحکام عقیده و معرفت آنها نسبت به امام ـ علیه السلام ـ میشود، که اینان دست پروردة اویند، پس خود او چگونه است؟
عنوان نهم
هرگاه بندة مؤمن تقوا پیشه کرد، اعتماد دیگران را به او جلب میشود و هنگامی که خبر میدهد، مورد اطاعت واقع میشود،
پس تقوای او نسبت به زنده نمودن احادیث و اخبار ائمة معصومین ـ علیهم السلام ـ نصرت و یاری آنان محسوب میشود.
و همچنین موجب نشر فضائل آنها و تقویت قلوب مردم در معرفت و محبت ائمه ـ علیهم السلام ـ میگردد، چنانچه در حق بعضی از بزرگان و موثقین از
اصحاب این مضمون وارد شده است که:
«لولا هؤلاء لاندرست آثارنا.»[5]
«اگر این اصحب نبودند هر آینه آثار ما کهنه و مندرس میشد.»
عنوان دهم
تقوای مؤمن نسبت به شیعیان و دوستان امام ـ علیه السلام ـ در امور آخرتی آنها نیز نصرت و یاری است. زیرا بهعنوان مثال به واسطة اعتماد و وثوق به اهل تقوا،
به فیض جماعت آنها در نماز نائل میشوند.
عنوان یازدهم
تقوای مؤمن نصرت است نسبت به امام ـ علیه السلام ـ در امر دنیای شیعیان و دوستان ایشان، زیرا به واسطة اعتماد به قول آنها در امر نکاح و طلاق و شهادات و امثال آن،
امور دنیوی آنها نیز منظم میگردد.
عنوان دوازدهم
تقوای مؤمن باعث ظهور مراتب کمالات امام ـ علیه السلام ـ در قلب متقی میگردد. زیرا هرگاه قلب به وسیلة وصف تقوا از رذائل ـ که اصل و عمدة آنها حبّ دنیا است ـ پاک شد،
دل نوارانی میشود، همچون چشمی که باز شده، دل مؤمن متقی بینا میشود، و به جلال و جمال امام ـ علیه السلام ـ عارف و بصیر میگردد،
و مرتبة نورانیت ایشان در نزد او ظاهر میشود، و قلب او نسبت به مقام رفیع ایشان خاضع و خاشع میگردد.
و نه تنها تقوای حقیقی سبب ظهور مراتب کمالیه آنها در قلب خود او میشود، بلکه وسیلة ظهور این مراتب از برای دیگران نیز میشود،
بهخاطر آنکه در بعضی از اخبار وارد شده است:
«هرگاه قلب به تقوا متصف شد و از فریفتگی و دلباختگی به دنیا نجات پیدا کرد، خداوند بر زبان او کلمات حکمت آمیز را جاری میفرماید،
که (از شدت حسن کلمات) مورد تعجب شنوندگان، قرار میگیرد»[6]
پس بندة مؤمن بعد از این که به وسیلة نور تقوا در قلب خود نسبت به شئونات و مقامات رفیعه امام ـ علیه السلام ـ بصیرت و بینائی پیدا نمود،
و زبان او از چشمة حکمتآمیز قلبش سیراب شد و به کلمات حکیمانة ناطق وگویا گردید، با بیان او حجت و دلیل فضیلت و کمال امام ـ علیه السلام ـ
بر دوستان آشکار شده و به آن هدایت میشوند، و بر دشمنان اتمام حجت شده و موجب سرافکندگی آنها میگردد.
پس به این عنوان نسبت به ظهور مقام امام ـ علیه السلام ـ در نظر دوستان و دشمنان نصرت حاصل میشود،
و چون شیعیان و دوستان ایشان به سبب آن در صراط مستقیم ثابت میمانند، و از فتنة پیرویشیطانرجیم محافظت میشوند، نوعی یاری امام ـ علیه السلام ـ تحقق پیدا میکند.
عنوان سیزدهم
تقوای مؤمن نسبت به امور مالی، باعث نصرت امام ـ علیه السلام ـ است، زیرا اهل تقوا آنچه از حقوق واجب مالی به آنها تعلق گیرد،
در هر موردی که به رضای آن حضرت قطع پیدا کنند، انفاق مینمایند.
و از جملة موارد رضایت امام ـ علیه السلام ـ است، جائی است که زنده کردن امر ایشان شود، که این خود نصرت و یاری امام ـ علیه السلام ـ است،
همچنین نیم دیگر از خمس را به سادات از شیعیان، و نیز حق زکات را به عوام ایشان انفاق میکند، همچنین به واسطة اعتماد به او، بسا این حقوق را نزد او آورند،
تا او به اهلش و موردش برساند.
بنابراین؛ یاری امام ـ علیه السلام ـ کرده هم نسبت به شیعیانی که آن حقوق را اداء میکنند و به فیوضات دنیوی و اخروی آن فائز میشوند،
و هم نسبت به شیعیانی که نیازمندند، و به این وسیله اصلاح امر آنها میشود.
عنوان چهاردهم
بر اثر تقوا هیبت الهی در چهرة مؤمن ظاهر میشود، و باعث میشود که دل منافقین و اشرار از او خائف و ترسان شود،
و چه بسا به این وسیله منکرات دفع شده، حدود الهی اقامه گردد، و از شرّ اشرار و فساق جلوگیری شود، و همة اینها نصرت و یاری امام ـ علیه السلام ـ در امر دین است،
چنانچه در کیفیت چهارم ان شاءالله تعالی بیان خواهد شد.
عنوان پانزدهم
از جملة شئونات و مقامات امام ـ علیه السلام ـ دعا و شفاعت آن حضرت نسبت به شیعیان و دوستانشان میباشد، که به این وسیله خداوند اعمال آنها را قبول و کاستیهای
آن را بر طرف مینماید، و گناهان آنها را عفو میفرماید، که اگر شفاعت و دعای ائمة اطهار ـ علیهم السلام ـ در حق ایشان نباشد،
هر آینه در دینا وآخرت در سختیها و نقمات الهی هلاک خواهند شد، و از پاداش اعمال و حسنات محروم شوند، و این امر در اخبار بسیاری بیان شدهاست.[7]
--------------------------------------------------------------------------------
[1] . کافی، ج2، ص 76.
[2] . کافی، ج 1، ص 30.
[3] . امالی شیخ صدوق، 484 ح 17، و به نقل از بحارالانوار، ج 71، ص310، حدیث 3.
[4] . جامعالاخبار، ص 272، حدیث 5.
[5] . وسائل الشیعه، ج 27، ص 142، حدیث 14 با اندکی اختلاف، و فی البحار، عن الصادق ـ علیه السلام ـ : «لولا زرارة لاندرست أحادیث ابی» بحار (47، 390).
[6] . بحارالانوار، ج70، ص 313، حدیث 16، و ج 78، ص 270، ح 110 با اندکی تفاوت.
[7] . رجوع شود به بحارالانوار، ج 27، ص 198، حدیث 62، و ص 308، باب 8، وص 311، باب 9.
_________________
عجب حکایتی ست سرگذشت قرآن خدا !
نمی دانم چرا به هوا دلم هوای غروب روز دهم می کند !!!…
هوای روضه شام و روضه عمه جان زینب (س) …
صفین روی “نیزه” و امروز “آتش” خصم ؛
این سرگذشت چقدر شبیه عصر عاشوراست !!!….
ما اهل خیبریم ؛ فرزندان حیدر کرار …
پس ای صهیونیسم حرامی گوش کن :
این بار اگر که کرب و بلا رخ دهد ، یقین ؛
راس یزید و حرمله بالای نیزه هاست ….
بسیار عالی
به وب من هم سری بزن
سلام
نمونه کدهای اسلامی و مذهبی
http://www.sarbazaneislam.com/islamkod.html
کد نامه آقا به جوانان اروپا و آمریکای شمالی
http://www.sarbazaneislam.com/islamkod-naame-imam-khamenei-world.html
کد مراجع تقلید
http://www.sarbazaneislam.com/islamkod-maraje-olama-1.html
و غیره